اشعار مژگان عباسلو
اشعار مژگان عباسلو,شعر مژگان عباسلو,اشعار عاشقانه مژگان عباسلو,مجموعه اشعار مژگان عباسلو,اشعار کوتاه مژگان عباسلو,اشعار جدید مژگان عباسلو,اشعار زیبای مژگان عباسلو,گزیده اشعار مژگان عباسلو,دانلود اشعار مژگان عباسلو,اشعاری از مژگان عباسلو,شعری از مژگان عباسلو,شعرهای مژگان عباسلو,شعر کوتاه مژگان عباسلو,شعر عاشقانه مژگان عباسلو,شعر زن مژگان عباسلو,شعر از مژگان عباسلو,شعر نو مژگان عباسلو,شعر غزل مژگان عباسلو,مجموعه شعر مژگان عباسلو,شعرهای عاشقانه مژگان عباسلو,شعر عاشقانه از مژگان عباسلو,شعرهای کوتاه مژگان عباسلو,شعرهای جدید مژگان عباسلو,شعرهای زیبای مژگان عباسلو,اشعاره مژگان عباسلو,شعر مژگان عباسلو,شعری از مژگان عباسلو,شعرهای مژگان عباسلو,شعر کوتاه مژگان عباسلو,شعر عاشقانه مژگان عباسلو,شعر زن مژگان عباسلو,شعر از مژگان عباسلو,شعر نو مژگان عباسلو,شعر غزل مژگان عباسلو,مجموعه شعر مژگان عباسلو,اشعار مژگان عباسلو,شعر عاشقانه از مژگان عباسلو,شعر امام رضا از مژگان عباسلو,شعرهای کوتاه مژگان عباسلو,شعرهای زیبای مژگان عباسلو,شعرهای عاشقانه مژگان عباسلو,دانلود شعرهای مژگان عباسلو,بهترین شعرهای مژگان عباسلو,شعرهای جدید مژگان عباسلو,شعرهایی از مژگان عباسلو,اشعار کوتاه مژگان عباسلو,اشعار عاشقانه مژگان عباسلو,مجموعه اشعار مژگان عباسلو
در این مطلب سعی کرده ایم حدود 100 شعر از اشعار زیبا را در مورد مژگان عباسلو برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید
رفتنت
حفره ای در من ایجاد خواهد کرد
که تابستان و زمستان
از آن سوز میآید؛
با اینهمه آغوشت را بردار و برو
هرجای دنیا را که خواستی گرم کن!
اشعار مژگان عباسلو
پرندگانی هستند
که ترجیح می دهند
پای عشقی که ریشه دارد
از سرما یخ بزنند.
شعر مژگان عباسلو
مثل گیسویی که باد آن را پریشان میکند
هر دلی را روزگاری عشق ویران میکند
ناگهان میآید و در سینه میلرزد دلم
هرچه جز یاد تو را با خاک یکسان میکند
اشعار عاشقانه مژگان عباسلو
با من از این هم دلت بیاعتناتر خواست، باش!
موج را برخورد صخره کِی پشیمان میکند؟
مثل مادر، عاشق از روز ازل حسرتکِش است
هرکسی او را به زخمی تازه مهمان میکند
مجموعه اشعار مژگان عباسلو
اشک میفهمد غم ِ افتادهای مثل مرا
چشم تو از این خیانتها فراوان میکند
عاشقان در زندگی دنبال مرهم نیستند
دردِ بیدرمانشان را مرگ درمان میکند…
اشعار کوتاه مژگان عباسلو
مرا به ذهنت نه،
به دلت بسپار!
من
از گم شدن
در جاهای شلوغ
میترسم
اشعار جدید مژگان عباسلو
همه چیز کنار تو لطیف است
پونههای لب رودخانه
سنگی که در آب می اندازی
و کلمات بی رحمی که بر زبان می آوری
اشعار زیبای مژگان عباسلو
صدایت
شب آرامی ست
که جنگل را در بر می گیرد
و آخرین شعله های آتش را
در من خاموش می کند
گزیده اشعار مژگان عباسلو
غمگینم و این ربطی به خیابان ولی عصر ندارد
که درختانش سالهاست مرا از یاد برده اند.
دانلود اشعار مژگان عباسلو
غمگینم و این ربطی به تو ندارد
که پسر همسایه ام نبودی
تا هر صبح پنجره را باز کنم
بی آنکه جواب سلامت را بدهم
با بنفشه ای در گیسوانم.
اشعاری از مژگان عباسلو
کاش به زنی که عاشق است
می آموختند چگونه انتقام بگیرد
غمگینم که عشق اینهمه مهربان است
شعری از مژگان عباسلو
نه چتر با خود داشت
نه روزنامه،
نه چمدان.
عاشق اش شدم
از کجا باید می دانستم
مسافر است ؟
شعرهای مژگان عباسلو
لهجهات
نه شمالی ست
نه جنوبی
اما
حرف که میزنی
باد از شمال میوزد
و پرندگان از جنوب بازمیگردند
شعر کوتاه مژگان عباسلو
من ناگزیرم از دوست داشتن
باد اگر بایستد
مرده است
شعر عاشقانه مژگان عباسلو
در گلوی من ابر کوچکی ست
می شود مرا بغل کنی؟
قول می دهم
گریه کم کند.
شعر زن مژگان عباسلو
چه قدر چای که ننوشیدهام
در کافههایی که با تو نرفتم
و چه نیمکتها
که مرا کنارِ تو،
ندیده فراموش کردند!
شعر از مژگان عباسلو
شعر هم اگر نگویم
مرا که هیچ گلی
همنامم نیست ،
و هیچ خیابانی به نامم
چگونه به یاد خواهی آورد؟
شعر نو مژگان عباسلو
خون به دلم کرد و کناری گذاشت
در سبدم عشق اناری گذاشت
شعر غزل مژگان عباسلو
شبیه باد همیشه غریب و بی وطن است
چقدر خسته و تنها، چقدر مثل من است
مجموعه شعر مژگان عباسلو
تب کرده ام پیراهنم ویروس دارد
گلبته هایش داغ نامحسوس دارد
شعرهای عاشقانه مژگان عباسلو
تا ببرد صبر و قرار از دلم
با دل تو عشق قراری گذاشت
شعر عاشقانه از مژگان عباسلو
کتاب قصه پر از شرح بی وفایی اوست
اگرچه او همه ی عمر فکر ما شدن است
شعرهای کوتاه مژگان عباسلو
من دیده ام در تب می افتد ماه در حوض
ساعت هم آنجا گردش معکوس دارد
شعرهای جدید مژگان عباسلو
چشمها – پنجرههای تو – تأمل دارند
فصل پاییز هم آن منظرهها گل دارند
شعرهای زیبای مژگان عباسلو
بگذار سر به سینه ی من در سکوت ، دوست
گاهی همین قشنگترین شکلِ گفتگوست
اشعاره مژگان عباسلو
هر روز در سکوت خیابان ِ دوردست
روی ردیف نازکی از سیم می نشست
وقتی کبوتران حرم چرخ می زدند
یک بغض کهنه توی گلو داشت… می شکست
شعر مژگان عباسلو
ابری سپید از سر گلدسته می پرید :
جمع کبوتران خوش آواز خودپرست
آنها که فکر دانه و آبند و این حرم
جایی که هرچقدر بخواهند دانه هست
شعری از مژگان عباسلو
آنها برای حاجتشان بال می زنند
حتا یکی به عشق تو آیا پریده است؟
رعدی زد آسمان و ترک خورد ناگهان
از غصه ی کلاغ، کلاغی که سخت مست..
شعرهای مژگان عباسلو
ابر سپید چرخ زد و تکه پاره شد
هرجا کبوتری به زمین رفت و بال بست
باران گرفت – بغض خدا هم شکسته بود
تنها کلاغ روی همان ارتفاع پست،
آهسته گفت: من که کبوتر نمی شوم
اما دلم به دیدن گلدسته ات خوش ست
شعر کوتاه مژگان عباسلو
درد من و تمام تبر خورده ها یکی است
باور نمی کنیم که مُردیم مدتی است
شعر عاشقانه مژگان عباسلو
میخواهمت اگرچه دلم با تو صاف نیست
بین غریبههاست که هیچ اختلاف نیست
شعر زن مژگان عباسلو
مثل گیسویی که باد آن را پریشان می کند
هر دلی را روزگاری عشق ویران می کند
شعر از مژگان عباسلو
تو را از دست دادم، آی آدمهای بعد از تو!
چه کوچک مینماید پیش تو غمهای بعد از تو
شعر نو مژگان عباسلو
من پریشانم که راه خانه را گم کرده ام
من پریـــ … یا نه ، پس از تو شانه را گم کرده ام
شعر غزل مژگان عباسلو
سفر بهانه خوبی برای رفتن نیست
نخواه اشک نریزم دلم که آهن نیست
مجموعه شعر مژگان عباسلو
ابر و باد و مه و خورشید و فلک مطمئنم
همه در گردش چشم تو تعادل دارند
اشعار مژگان عباسلو
بگذار دستهای تو با گیسوان من
سر بسته باز شرح دهند آنچه مو به موست
شعر عاشقانه از مژگان عباسلو
آن ها در انتظار دوباره پرنده ای
من فکر بازگشت کسی که نبود و نیست
شعر امام رضا از مژگان عباسلو
برگرد پیش از آنکه از این دیرتر شود
این درّه است بین من و تو ، شکاف نیست
شعرهای کوتاه مژگان عباسلو
ناگهان می آید و در سینه می لرزد دلم
هرچه جز یاد تو را با خاک یکسان می کند
شعرهای زیبای مژگان عباسلو
تو را از دست دادم، تو چه خواهی کرد بعد از من؟
چه خواهم کرد بی تو با چه خواهمهای بعد از تو؟
شعرهای عاشقانه مژگان عباسلو
میگذاری دام پشت دام و من در این قفس
آنقدر ماندم که طعم دانه را گم کرده ام
دانلود شعرهای مژگان عباسلو
نگو بزرگ شدم گریه کار کوچک هاست
زنی که اشک نریزد قبول کن، زن نیست!
بهترین شعرهای مژگان عباسلو
خوار مرا خواست اگر در فراق
همدم گلهای تو خاری گذاشت
شعرهای جدید مژگان عباسلو
چه فرق می کند عذرا و لیلی و شیرین؟
که او حکایت یک روح در هزار تَن است
شعرهایی از مژگان عباسلو
باور کنید آقا اجازه! دست من نیست
این عشق تنها با جنون تکمیل می شد
اشعار کوتاه مژگان عباسلو
تا غمت خار گلو هست، گلوبند چرا؟
کشتههایت چه نیازی به تجمل دارند؟
اشعار عاشقانه مژگان عباسلو
دلواپس قضاوت مردم نباش ، عشق
چیزی که دیر می برد از آدم آبروست
مجموعه اشعار مژگان عباسلو
از هرکجا نرفته به من باز گشته ای
ای بومرنگ خسته ی من! یک نفس بایست
اشعار مژگان عباسلو
گنجشک کوچکی که تو سیمرغ خواستی
در مشت توست ، آن طرف کوه قاف نیست
شعر مژگان عباسلو
با من از این هم دلت بی اعتناتر خواست ، باش !
موج را برخورد صخره کی پشیمان می کند؟!
اشعار عاشقانه مژگان عباسلو
تو را از دست … ؛ دادم از همین زخم است، میبینی؟
دهانش را نمیبندند مرهمهای بعد از تو
مجموعه اشعار مژگان عباسلو
شمعم اما در خودم خاموش از بس بوده ام
اشتیاق صحبت پروانه را گم کرده ام
اشعار کوتاه مژگان عباسلو
خبر رسیده که جای تو راحت است آنجا
قرار نیست خبرها همیشه… اصلن نیست!
اشعار جدید مژگان عباسلو
هیچ سری نیست که بی سرّ اوست
عشق به دوش همه باری گذاشت
اشعار زیبای مژگان عباسلو
عقل پریشانشده دید و گذشت
عشق اگر راه فراری گذاشت
قبل تو و بعد تو چیزی نبود
بین دو پاییز بهاری گذاشت
گزیده اشعار مژگان عباسلو
قرار نیست معمای ساده ای باشد :
کمی شبیه شما و کمی شبیه من است
کسی که کار جهان لنگ می زند بی او
فرشته نیست، پری نیست، حور نیست؛ زن است
دانلود اشعار مژگان عباسلو
از برف شبهای زمستانی بپرسید
وقتی می آمد مدرسه تعطیل می شد
سر زد شبیه آفتاب از پشت دیوار
مهتاب را در آسمانت خط خطی کرد
اشعاری از مژگان عباسلو
تا من به چشمت ماه پیشانی بیایم
قلب تو را مانند بمب ساعتی کرد
از روستاهای خیالی می گذشتیم
آنجا زنی با خاطراتش شال می بافت
شعری از مژگان عباسلو
با بافه ای از جنس رویاهای رنگین
هر شب برای یک مسافر فال می بافت
تب کرده ام، هذیان برایت می نویسم
مغزم پر است از فکرهای اشتباهی!
شعرهای مژگان عباسلو
بگذار حالت را بپرسم گرچه دیر است
عالیجناب شعرهایم! روبراهی؟
شعر کوتاه مژگان عباسلو
همهجا مرتع گرگ است، به امید کهاند
میشهایم که ته چشم تو آغل دارند؟
برگ با ریزش بیوقفه به من میگوید :
در زمین خوردن، عشاق تسلسل دارند
شعر عاشقانه مژگان عباسلو
هرکه در عشق سر از قله برآرد هنر است
همه تا دامنهی کوه تحمل دارند
شعر زن مژگان عباسلو
بگذار سر به سینه ی من در سکوت ، دوست
گاهی همین قشنگترین شکلِ گفتگوست
بگذار دستهای تو با گیسوان من
سر بسته باز شرح دهند آنچه مو به موست
شعر از مژگان عباسلو
دلواپس قضاوت مردم نباش ، عشق
چیزی که دیر می برد از آدم آبروست
آزار می رسانم اگر خشمگین نشو
از دوستان هر آنچه به هم میرسد ، نکوست
شعر نو مژگان عباسلو
من را مجال دلخوشی بیشتر نداد
ابری که آفتاب دمی در کنار اوست
آغوش واکن ! ابر مرا در بغل بگیر !
بارانی ام شبیه بهاری که پیش روست
شعر غزل مژگان عباسلو
در پیله خوش تریم… که در چشم روزگار
کفتار و کرم و کفتر و پروانه هم یکی است
بیچاره قلب من؛ که در این جنگل ِ شلوغ
خرگوش ِ مرده زاده شد و… لاک پشت زیست !
مجموعه شعر مژگان عباسلو
تا چشم تو خلاف لبت حرف میزند
حظیست در سکوت که در اعتراف نیست
برگرد مثل بارش باران به خانهام
باران که در لطافت طبعش خلاف نیست
شعرهای عاشقانه مژگان عباسلو
اشک می فهمد غم افتاده ای مثل مرا
چشم تو از این خیانت ها فراوان می کند
عاشقان در زندگی دنبال مرهم نیستند
درد بی درمانشان را مرگ درمان می کند
شعر عاشقانه از مژگان عباسلو
«تو را از یاد خواهم برد کمکم» بارها گفتم
به خود کی میرسم اما به کمکمهای بعد از تو؟
بیا، برگرد، با هم گاه… با هم راه… با هم…، آه!
مرا دور از تو خواهد کـُشت «با هم»های بعد از تو
شعرهای کوتاه مژگان عباسلو
آشنا با هیچ کس جز تو نبودم ، ناگزیر
رفته ام هرجا ، دلی بیگانه را گم کرده ام
عاقلی کو تا بترساند مرا از عشق تو ؟
من شمار این همه دیوانه را گم کرده ام
شعرهای جدید مژگان عباسلو
مرا ببخش اگر گریه می کنم وقتی
نوشته ای که که غزل جای گریه کردن نیست
زنی که فال مرا می گرفت امشب گفت
پرنده فکر عبور است فکر ماندن…