شعر در مورد اسم شکوفه
شعر در مورد اسم شکوفه ,شعر درباره اسم شکوفه,شعر برای اسم شکوفه,شعر با اسم شکوفه,شعر درمورد اسم شکوفه,شعر با کلمه شکوفه,شعر در مورد اسم شکوفه,شعر درباره اسم شکوفه
در این مطلب سعی کرده ایم حدود 100 شعر از اشعار زیبا را در مورد اسم شکوفه برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید
شکوفه چون سپه روم روی گردانده است
شده است تا چو قزلباش جلوه گر لاله
شعر در مورد اسم شکوفه
تا دیده خود کرد چو دستار شکوفه
برکرد سر از پیرهن یار شکوفه
شعر درباره اسم شکوفه
به جرم این که کله کج نهاده است شکوفه
به روی خاک مذلت فتاده است شکوفه
شعر برای اسم شکوفه
گره ز کیسه پر زر گشاده است شکوفه
صلای جود به آفاق داده است شکوفه
شعر با اسم شکوفه
شکوفه های شراب خدا شکفت بهل
شکوفه ها و خمار شراب انگوری
شعر درمورد اسم شکوفه
ز بس بشکفت گوناگون شکوفه
هوا گردید مشکین و معطر
شعر با کلمه شکوفه
سرسبزی شکوفه بستانسرای فضل
از رشحه مقاطر اقلام ما بود
شعر در مورد اسم شکوفه
صبر بلبل شنیده ای هرگز
چون بخندد شکوفه سحری
شعر درباره اسم شکوفه
از گریبان شکوفه بادام
پر ستاره ست جهان را دامن
شعر در مورد اسم شکوفه
ترک دستارکن که نخل امید
چون فشاند شکوفه، آرد بار
شعر درباره اسم شکوفه
موی تو سفید گشت، بنمای
باری که ازین شکوفه بستی
شعر برای اسم شکوفه
پستان شکوفه است پر شیر
نوباوه باغ شیرخوار است
شعر با اسم شکوفه
شکوفه غالیه بو گشت و باغ گل رنگ است
هوای باده ساقی و نفحه چنگ است
شعر درمورد اسم شکوفه
گر به بستان شکوفه خواهم شد
بیوفایی چو تو نخواهم داد
شعر با کلمه شکوفه
ما با سموم بادیه هجر هم خوشیم
گر زان شکوفه بوی وفایی نمی رسد
شعر در مورد اسم شکوفه
تاج مرصع آورد شاخ ز هر شکوفه ای
تحت زمردین زند بخت به زیر پای گل
شعر درباره اسم شکوفه
در جستن شکوفه روی تو شد روان
بادی که از جوانی خود بود در سرم
شعر در مورد اسم شکوفه
شدند خوبان پژمرده زان جمال
چنانک شود شکوفه تر ز آفتاب پژمرده
شعر درباره اسم شکوفه
چندان گل و شکوفه که هستند خاک پات
در جستجوی روی نکوی که می روی؟
شعر برای اسم شکوفه
در باغ رو، که دست بهار از سر درخت
بر فرقت از شکوفه بریزد نثارها
شعر با اسم شکوفه
منصوروار در همه باغی شکوفه را
بر دارها کشیده صبا بی اناالحقی
شعر درمورد اسم شکوفه
شاخ درخت سر به هوا برده چون علم
زلف شکوفه بر علمش بسته سنجقی
شعر با کلمه شکوفه
هنوز از کف خاکسترم بهار فرو شست
شکوفه چمن انتظار سوختگی ها
شعر در مورد اسم شکوفه
عودی که میوه دل زهرا درو بود
نشگفت اگر شکوفه او زهره سماست
شعر درباره اسم شکوفه
نخل پرواز شکوفه است امید ثمرش
نعمت آماده کن ریزش دندانی هست
شعر در مورد اسم شکوفه
بدان ورق که صبا در کف شکوفه نهاد
بدان عرق که سحر بر عذار لاله فتاد
شعر درباره اسم شکوفه
درین چمن که منم بلبل خوش الحانش
شکوفه ئیست که در بوستان نمی گنجد
شعر برای اسم شکوفه
شکوفه بهر تماشای باغ عارض دوست
سر از دریچه چوبین شاخ بر می کرد
شعر با اسم شکوفه
اگر چراغ نباشد به تیره شب شاید
چرا که باغ برافروخت از شکوفه چراغ
شعر درمورد اسم شکوفه
شکوفه مو بدست و ابر دایه
صبا رامین و ویس دلستان گل
شعر با کلمه شکوفه
مؤبد زرد گلستان آنکه خیری نام اوست
از شکوفه آسمانی پر ز اختر یافته
شعر در مورد اسم شکوفه
شکوفه چون دو بناگوش نیکوان چگل
بنفشه چون سر زلفین لعبتان تتار
شعر در مورد اسم شکوفه
شکوفه چون دو بناگوش نیکوان چگل
بنفشه چون سر زلفین لعبتان تتار
شعر درباره اسم شکوفه
یکی چو دیده عاشق، یکی چو عارض یار
سحاب گرید و خندد شکوفه سحری
شعر درباره اسم شکوفه
شکوفه گر سلب از پرنیان همی دارد
قبای لاله بود از پرند شوشتری
شعر برای اسم شکوفه
شمعم شکفته بود که خندد به روی تو
افسوس ای شکوفه خندان نیامدی
شعر با اسم شکوفه
به جان شکوفه صبح وصال را نازم
که غنچه دل ازو بشکفد به نام ایزد
شعر درمورد اسم شکوفه
چه نالی ای دل خونین که آن شکوفه خندان
زبان مرغ حزین شکسته بال نداند
شعر با کلمه شکوفه
که عارض تو بود از شکوفه یک خروار
که طره تو بود از بنفشه یک خرمن
شعر در مورد اسم شکوفه
از جلوه تو، سینه چو گل چاک شد مرا
ای خرمن شکوفه، بر و دوش کیستی؟
شعر درباره اسم شکوفه
وینک رهی ز جانب سعدی پارسی
افشان کند شکوفه و گل بر مزار تو
شعر در مورد اسم شکوفه
فرداست ای رفیق، که از پاره های دل
افشان کنی شکوفه و گل بر مزار من
شعر درباره اسم شکوفه
نه چمن شکوفه ای رست چو روی دلستانت
نه صبا صنوبری یافت چو قامت بلندت
شعر برای اسم شکوفه
زنهار از آن تبسم شیرین که می کنی
کز خنده شکوفه سیراب خوشترست
شعر با اسم شکوفه
باد آمد و بوی عنبر آورد
بادام شکوفه بر سر آورد
شعر درمورد اسم شکوفه
شگفت نیست گر از غیرت تو بر گلزار
بگرید ابر و بخندد شکوفه بر چمنش
شعر با کلمه شکوفه
هر ساعت از لطیفی رویت عرق برآرد
چون بر شکوفه آید باران نوبهاری
شعر در مورد اسم شکوفه
پیش راه شکوفه خونین نگیرد خامشی
بخیه نتواند عنانداری کند خوناب را
شعر درباره اسم شکوفه
کجا به دام کشد سایه نهال مرا
شکوفه خنده شیرست از ملال مرا
شعر در مورد اسم شکوفه
بهار شد که ببندند در گلستان را
شکوفه پنبه شود گوش باغبانان را
شعر درباره اسم شکوفه
شکوفه شور فکنده است در گلستان ها
شده است خوان زمین گم درین نمکدان ها
شعر برای اسم شکوفه
گشوده است بهار از شکوفه دفتر عیش
شده است پر ز برات نشاط دامانها
شعر با اسم شکوفه
چه عاجز گره دل شدی، به باغ خرام
که تیز کرده بهار از شکوفه، دندان ها
شعر درمورد اسم شکوفه
هر شاخ خشک می دهد از جوی شیر یاد
نقد از شکوفه کرد بهاران بهشت را
شعر با کلمه شکوفه
لباس تقوی ما را فروغ گل برقی است
کتان توبه ما را شکوفه مهتابی است
شعر در مورد اسم شکوفه
هیچ خار تنگدستی بی برات عیش نیست
از شکوفه دفتر احسان چمن بگشاده است
شعر درباره اسم شکوفه
ز نوبهار جهان زینت تمام گرفت
شکوفه روی زمین را به سیم خام گرفت
شعر در مورد اسم شکوفه
ز برگریز مرا چون شکوفه باکی نیست
که پیشتر ز خزان خرج نوبهارم کرد
شعر درباره اسم شکوفه
یکی است آمدن و رفتن سبکروحان
شکوفه جامه احرام از کفن دارد
شعر برای اسم شکوفه
شکوفه وار اگر خرده زری داری
نکرده سکه نثار بهار باید کرد
شعر با اسم شکوفه
ز غصه هر گره مشکلی که دلها داشت
شکوفه باز به دندان گوهرافشان کرد
شعر درمورد اسم شکوفه
ز برگ سبز، چمن جلوه گاه طوطی شد
شکوفه روی زمین را چو شکرستان کرد
شعر با کلمه شکوفه
محیط رحمت حق در تلاطم آمده است
کف از شکوفه فکنده است بر کنار امروز
شعر در مورد اسم شکوفه
شکوفه گل ز وصال ثمر به ریزش چید
ز خاک راهگذر سیم و زر دریغ مدار
شعر درباره اسم شکوفه
چنین شکوفه نخندد به هیچ بستانی
چنین بهار نیاید به هیچ صحرائی
شعر برای اسم شکوفه
صوفی صفت شکوفه بر آواز عندلیب
رقصی بکرد و خرقه سوی باغبان فکند
شعر با اسم شکوفه
پیام داد به باد سحر شکوفه که خیز
بیا که بی تو نفس بر نمی توان آورد
شعر درمورد اسم شکوفه
ازین شراب اگر جرعه بر زمین نچکد
چرا شکوفه کند باغ و بشکفد بستان؟
شعر با کلمه شکوفه
شکوفه و میوه بستان برات هر درخت آمد
که بیخم نیست پوسیده ببین وصل سماتی را
شعر در مورد اسم شکوفه
اگر نه بیخ درختش درون غیب ملیست
چرا شکوفه وصلش شکفته است ملا
شعر درباره اسم شکوفه
نه از نبیذ لذیذش شکوفه ها و خمار
نه از حلاوت حلواش دمل و تب ها
شعر در مورد اسم شکوفه
ز ابر پرآب دو چشمش ز تصاریف فراق
بر شکوفه رخ پژمرده بباریده خوش است